رونیکارونیکا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

رونیکا ضربان قلب مامان و بابا

9 ماهگی عشقم

                                          قربون دخترم برم که هر روز داره بزرگتر میشه و منم دلتنگتر........ دلتنگ برای روزهایی که گذشت......به امید گذشته های نیامده 9 ماهگیت مبارک باشه عشق مامان                                                                                   ...
15 شهريور 1392

سفر به بندر گناوه

دخترم دیشب رفتیم بیرون که برات اسباب بازی بخریم ولی نشد در عوض بابایی قول داد که فردا صبح ما رو ببره گناوه و اونجا خرید کنیم واست،خلاصه ساعت 7/5 صبح حرکت کردیم و حدودا 9/5 بود که رسیدیم اول رفتیم لب ساحل و با اینکه هوا گرم بود چند تا عکس خوشکل از دخترم گرفتیم و بعد هم رفتیم به سمت بازار                    راستی امشب خاله مینو هم اومد خونمون با شوهر خاله و داداش رضا و علیرضا اولین بار اومدن خونه جدیدمون خاله مینو بهم گفت از طرف من اونجا 1 اسباب بازی واسه رونیکا بخر من باهات حساب میکنم که ما هم واست 1 تبلت خریدیم که آهنگ میزنه و عکس 1 مزرعه روشه که صدای همه حیووونای مزرعه رو در...
14 شهريور 1392

حمام رفتن رونیکا و آب بازی

  مامانی شنبه که تو رو بردم حمام کلی شیطونی کردی و کلی آب بازی کردی منو باباییم تند تند ازت عکس میگرفتیم ولی نتونستم همونروز عکساتو تو وبت بزارم که الان میزارم،عشق مامان قربونت برم که اینقد آب بازی رو دوست داری اینم از عکسا........   و حالا یکمم کف بازی.........     کف بازیم تمووووم شد...دیگه باید بریم بیرون.........     دختر خوشکلم امیدوارم همیشه خنده رو لبات و شادی تو دلت باشه....دوستت دارم نفسم   ...
12 شهريور 1392

اولین تجربه سینما رفتن با نی نی

مامانی چند روز پیشا رفته بودیم سینما،اولین باری بود که میخواستیم با تو بریم نمیدونستم اونجا چه عکس العملی نشون میدی ولی خب دلو زدم به دریا و رفتیم،منو تو و بابایی با سه تا از دوستای ماما،وقتی رسیدیم از خلوت بودن سینما متعجب شدم نگو واسه اینکه بنر سر در سینما رو که به خاطر بی حجاب بودن بازیگر زن فیلم که اونم خارجی بود در آوردن واسه همین همه فکر میکردن سینما تعطیله.............. جالبتر از همه این بود که تو سینما به جز ما 6 نفر هیچکس دیگه ای نبود   اینم عکسایی که اونشب گرفتیم:   اینجا داشتی واسه خاله شقایق(دوست مامانی) شکلک در میاوردی و خودتو شبیه موش میکردی و میخندیدی....قربونت برم مامانی که اینقد لوسییییی   ...
12 شهريور 1392