سفر به بندر گناوه
دخترم دیشب رفتیم بیرون که برات اسباب بازی بخریم ولی نشد در عوض بابایی قول داد که فردا صبح ما رو
ببره گناوه و اونجا خرید کنیم واست،خلاصه ساعت 7/5 صبح حرکت کردیم و حدودا 9/5 بود که رسیدیم اول
رفتیم لب ساحل و با اینکه هوا گرم بود چند تا عکس خوشکل از دخترم گرفتیم و بعد هم رفتیم به سمت بازار
راستی امشب خاله مینو هم اومد خونمون با شوهر خاله و داداش رضا و علیرضا
اولین بار اومدن خونه جدیدمون
خاله مینو بهم گفت از طرف من اونجا 1 اسباب بازی واسه رونیکا بخر من باهات حساب میکنم که ما هم
واست 1 تبلت خریدیم که آهنگ میزنه و عکس 1 مزرعه روشه که صدای همه حیووونای مزرعه رو در
میاره....من که از همون اول عاشقش شدم
اینم از عکساااااااااااااا
این عکس رو تو ماشین وقتی رو صندلی عقب خوابیده بودی ازت گرفتم....چقد ناز خوابیدی مامانی
اینا رو هم لب ساحل ازت گرفتم
عکسای اسباب بازیاتم تو ادامه مطلب میزارم.
اینم از لباسا...........1 شلوار قرمز رنگم واست خریدیم که یادم نبود ازش عکس بگیرم بعد وقتی
پوشیدیش عکس میگیرم و میزارم