رونیکارونیکا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

رونیکا ضربان قلب مامان و بابا

غذای جدید

1392/6/26 0:29
نویسنده : مامان مینا
224 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مامان چند روزی میشه که به بابایی میگم سبزیه کرفس بگیره که تو غذات بریزم ولی فرصت

نمیکرد تا اینکه امروز رفت و واست خرید، منم چند برگ ازش برداشتمو  تند تند شستمشو خوردش

کردم و ریختم تو برنج و گوشت ماهیچه ای که واست گذاشته بودم رو شعله گاز.....

نفسم امروز یه مزه دیگه رو هم چشیدی .........سبزی کرفس.......نمیدونم دوست داشتی یا

نه آخه اولش چند تا قاشق با اشتها خوردی و بعدش دیگه نخوردی منم گذاشتم به 

حساب خوشمزگی غذا و سیر بودن تو.........!! 

تازه اگه بدونی غروب برات چی درست کردم؟؟

چند تا پسته تازه که تو لیست خریدایی بود که بابا واست انجام بده برداشتم پوست کندم و همراه یکم

آّب و موز و یه کوچولو شکر میکس کردمو آخرشم یکم شیر تازه مامانی رو ریختم توش و بعدشم 

معجون درست شده رو ریختم تو شیشه شیرت و دادم بهت که بخوری.....یکمی که خوردی همش

میگفتی شیشه رو بده خودم بگیرم منم که قربونت برم دلم نمیاد حس مستقل بودنتو ازت بگیرم

شیشه رو دادم بدستت ولی آخه هنوز نمیتونی شیشه رو کاملا ببری بالا واسه همین زیاد نخوردی

ولی مثله اینکه معجون مامانی رو هم دوست داشتی....نوش جانت دختر گل مامانی

                                                     

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

باران
26 شهریور 92 0:40
نوش جونش
ما مامانا به عشق بچه ها یه ساعت وایمیسیم غذا میزاریم تا بچه دوس داشته باشن و بخورن و تموم مدت خوردن بچه هامون اونا رو با دقت نگاه می کنیم ببینیم خوششون اومد یا باید دوباره تلاش کنیم تا مزه دلخواهشون در بیاد
مادرا اینن دیگه

مرسی عزیزم،اگه بازم بیای پیشم خوشحال میشم

آناهیتا مامانیه آرمیتا
27 شهریور 92 3:03
نوش جااان عزیزم
مامانی اگه غذایی رودوست نداشت بایددوباره بدی تابهش عادت کنه

مرسی خاله جونی.........منم همین کارو میکنم ولی یکم سخته!!

عمه مریم
28 شهریور 92 10:23
نوش جونت عزیزم
امیددارم با مامانی و بابایی خوبی که داری به غیراز تغذیه جان ، تغذیه روح و روان هم بشی ، چرا که تغذیه روح به مراتب از جان با ارزش تر است.


مرسی عمه جونی