آب تنی تو دریااااا
..........دخترم دیشب واسه اولین بار تو دریا آب تنی کرد.........
دیشب منو بابایی و رونیکا کوچولو رفتیم دریا آب تنی....اونم واسه اولین بار....
تو این چند سال نشده بود که منو علیرضا با هم بریم دریا شنا کنیم
اولین بار با نینی رفتیم،خیلی خوشحال بودیم.....اینجوری
خیلی خوش گذشت،از بیرون شام (کباب ترک) گرفتیم و بعد خوردن شام زدیم به دریا،منو بگو انقد که از آب میترسیدم محکم دست علیرضا رو گرفته بودم ،رونیکا رو هم روی استخر جوجش که تازه واسش گرفته بودیم نشوندیم،اولش یکم میترسید کوچولومون ولی یکم که گذشت بهتر شد ،چند لحظه تو استخر میموند و بعد بهونه میگرفت که بغلم کنین و باباییم زود دخملی رو بغل میکرد ،منم یبار بغلت کردم ولی جالب اینه که یکی باید خودمو تو آب میگرفت که نیفتم تو آب واسه همین زود دادمت بغل بابایی،هر از گاهیم میبردمت لب ساحل و مادر و دختر لب آب مینشستیمو تو تا موج آب میومد به طرفت بلند بلند ذوق میکردی و هر از گاهیم سر جوجتو فشار میدادیو ذوق میکردی،لب ساحل که نشسته بودیم یه خانم و آقایی که انگار تازه نامزد کرده بودن با هم قدم میزدنو هی تو رو نگاه میکردن و میخندیدن،خلاصه کلی آب تنی کرد دختر نازم تا اینکه تصمیم گرفتیم برگردیم بغلت کردم که دست و صورتتو با آبی که از خونه آورده بودم بشورم که یدفعه یه آقایی که همون دور و برا بود اومد جلو و گفت دیدم کوچولوتون داره بازی میکنه تو آب اومدم اگه اجازه بدین ازش یدونه عکس بگیرم میخوام بزارم تو فیسبوک خلاصه یه چندتایی عکس گرفت و رفت،چقدردوست داشتم عکسا رو ازش بگیرم ولی نشد آخه گوشیمو بخاطر اینکه میخواستم برم تو آب تو ماشین گذاشته بودم ولی قول میدم که عکسای قشنگی لب ساحل ازش بگیرم،خیلی شب خوبی بود و برگشتنی دخترم تو ماشین تو بغلم یکم خوابید و بعدشم بیدار شد و تا دم در خونه با صدای موزیک تو ماشین رقصید
دوستت دارم دخترم............رونیکای من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی