رونیکارونیکا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

رونیکا ضربان قلب مامان و بابا

8 ماهگی نفسم....رونیکا

1392/6/5 4:35
نویسنده : مامان مینا
179 بازدید
اشتراک گذاری

تو این ماه هم کارای جالب زیادی انجام میدادی :

 

 دیگه کاملا در و دیوار و مبل و کابینت و خلاصه هر چیز گرفتنی بود میگرفتی و وای میستادی و راه میرفتی

با روروئکت هر جا که دوست دتشتی میرفتی و تو همه اتاقا هم سرک میکشیدی تازه بلد بودی باهاش عقب عقب یا کجکیم راه بری

خودتو از دراور آویزون میکردی و هر جور که بود میخواستی دستتو به وسایلای روش برسونی

با بابایی قایم موشک بازیمیکردی و وقتی دنبالت میومد تند تند با اون دستو پای کوچولوت 4 دستو پا میخواستی فرار کنی وقتاییم که من دستتو میگرفتم تند تند میدوئیدی !!

حسودی کردنو یاد گرفتی!!

هر کیو که میشناسی اگه یوقتی 1 بچه دیگه تو بغلش میدیدی میرفتی پیششو لباسشو میگرفتی که یعنی منو بغل کن

با لب و دهنتم که دیگه نگو....هر چی میخوردی تف میکردی بیرون!!

قنگترین خاطره اینه که گوشتو سوراخ کردی و حالا 1 گوشواره خوشکل فیروذه ای تو گوشته..عشق مامان

با خاله مینو و پسرش علیرضا با هواپیما از رشت برگشتیم شیراز که با بابایی برگردیم  بوشهر

 عشق مامان واسه اولین بار رفتی سینماااااا

مامان و بابا بعد از ازدواج واسه اولین بار با دخملشون رفتن سینما

اسم فیلم هم گذشته اصغر فرهادی بود که تو سینمای بهمنی رو پرده اومده بود.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)