رونیکارونیکا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

رونیکا ضربان قلب مامان و بابا

آشنایی مامان و بابا

1389/6/15 2:28
نویسنده : مامان مینا
215 بازدید
اشتراک گذاری

یکی از شبهای گرم تابستون که همراه خانواده ام در یکی از پارکهای (برازجان)استان

 بوشهر نشسته بودیم ، دیدم آقایی پیراهن سفید و شلوار مشکی همراه با مادرش به پارک

اومدن از اونجایی که آقاهه خیلی منو در نظر داشت مادرشو فرستاد تا توی پارک از من

 خواستگاری کند ، من که باورم نمی شد قضیه جدی باشه، همش به خودم می گفتم که

 مگه میشه که تو یه پارک هم کسی رو واسه زندگی انتخاب کردخیال باطلخیال باطل ولی .... چند

 روز بعد خانوادم یه روزی رو واسه خواستگاری تعیین کردن.قلبقلبقلب

 خلاصه سروتون درد نیارم مراسم بله برون ما در تاریخ 2/7/89 و  مراسم عقدمونم در

 تاریخ 4/9/89ودر تاریخ 25/4/90 مراسمون عروسیمون رو برگزار کردیم (در رشت) ماچماچ

  منو و علیرضا بعد از عروسی زندگیمون رو در شهر بوشهر شروع کردیم و روزهای

 خوشی رو با هم می گذروندیم تا اینکه ...

زندگی دو نفره ما تبدیل به یه زندگی خوب و سه نفره شد....تشویقتشویقتشویق

و حالا ما یه دختر کوچولوی نازو دوست داشتنیه 6ماهه به نام رونیکا )به معنی زیبا روی

- خوش یمن( داریم و هم تصمیم گرفتم لحظه لحظه های رونیکاکوچولومون رو تو این

وبلاگ ثبت کنم که وقتی بزرگ شد بدونه که واسه منو بابایی  چقد دوست داشتینه .پس زمینه های عاشقانه و رمانتیک

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)