دخترم گوشواره دار شد............
مامانی چند روز پیشا که ارفتیم گوش کوچولوتو سوراخ کنیم نتونستم واست چیزی بنویسم آخه نت
نداشتم ولی الان میخوام بنویسم فقط اگه جنابعالی بزاری آخه هر دقیقه از خواب پا میشی و نق نق زنان
میای سمت من که شیل بخوری دیگه از ترس تو رو تو تختت نمیخوابونم چون وقتاییکه بیدار میشی از تختت
آویزون میشی!!
اینجوووووری
حالا بریم سر اصل مطلب:
اونروز با بابایی و خاله مینو بردیمت دکتر،بعد از چند لحظه منتظر بودن دکتر تو رو دید و گفت آره دیگه
میشه گوشاشو سوراخ کنیم اما یکم کارتون سخت میشه چون از این به بعد همه خواستگارا صف میکشن دم در حالا منو بیا ببینخوشحااااااال
خلاصه......رفتیم تو یه اتاق دیگه که واسه عملای سر پاییه، تا آقای دکتر اومد گوشتو با پنبه الکل ضد عفونی کنه زدی زیر گریه بعدشم با روان نویس رو گوشت علامت گذاری کرد،اولش قرار بود خاله مینو تو رو بگیره واسه سوراخ کردن گوشات چون من دلم طاقت نمیاورد ولی وقتی دیدم گریه میکنی
گفتم که خودم بغل میکنم دخملمو
من نشستمو آقای دکتر کارشو شروع کرد،همینطور که بلند بلند برات شعر میخوند با گوشواره ای که قبل
از اومدن آقای دکتر خانم منشی بهمون نشون داد و ما انتخاب کرده بودیم اول گوش چپو سوراخ کرد که تو
بعدش تازه فهمیدی چی شده و زدی ذیر گریه
بعد از جند لحظه هم گوش راستت و تو بازم
قوربوووون تو و گوشای خوشکلت بشم من
اینم از عکسا:
این دو تا رو قبل از سوراخ کردن گوشات تو مطب دکتر ازت گرفتم
اینا رو هم چند ساعت بعد تو خونه خاله مینو گرفتم ازت